ضرورت آموزش کارآفرینی در مدارس چیست؟
ضرورت آموزش کارآفرینی در مدارس چیست؟
بااینکه جوامع دارای خلاقیت و ابتکار هستند، مدارس ایستا و بدون حرکت ماندهاند. درنتیجه، تولیدکننده و متفکرین خلاقی که دنیا به آنها نیازمند است را به جامعه عرضه نخواهند کرد. بهطورقطع، برخی از مدارس خصوصی و دولتی در حال مدرن شدن هستند و دانش آموزان را تشویق به کار گروهی برای حل مسائل، فراگیری آنلاین و یکپارچه کردن علوم باهنر مینمایند؛ اما برخی از مدارس و آموزشگاهها به آموزش بخش مهم آموزش موردنیاز عصر حاضر نمیپردازند: کارآفرینی، نهتنها توانایی شروع کسبوکار است، بلکه تفکر خلاقانه و بلندپروازانِ نیز است.
توماس فریدمن برنده جایزه پولیتزر از ایده مبتنی بر الهام بخشی برای جوانان در جهت خلق کسبوکاری که اشتغال بلندمدت را برای شهروندان کشور فراهم میکند، حمایت کرد. دلیل اصلی حمایت توماس فریدمن این است که در حال حاضر مشاغل گوناگونی که همنسلان او بر آن متکی بودند دیگر وجود ندارند. او معتقد است که باید دانشآموزانی خلاق را برای جامعه تربیت کنیم، به این معنی که صرفنظر از دروس موجود، مهارتهای تفکر انتقادی، ارتباطات و مشارکت برای ایجاد کسبوکار شخصی را در آنها پرورش دهیم.
آموزش کارآفرینی، برای دانش آموزان در تمام زمینههای اجتماعی اقتصادی سودمند خواهد بود، زیرا کودکان را وادار به تفکر خلاقانه میکند و مهارتها و استعدادهای گوناگون آنها را بهخوبی در مسیر درست قرار خواهد داد. از این گذشته، موقعیتهای مناسب را ایجاد و عدالت اجتماعی را تضمین خواهد کرد و مهمتر از همه اینکه بهآرامی اعتماد را به دانش آموزان القا کرده و بر اقتصاد اثرگذار خواهد بود.
مدارس نیازی ندارند که آموزش این مهارتها را بهتنهایی انجام دهند. آنها میتوانند با شمار بسیاری از سازمانها در ارتباط باشند و بدینوسیله به معلمان موجود در مناطق کمدرآمد کمک کنند و به آموزش کارآفرینی بپردازند و میتوانند با بهره بردن از متخصصین مهندسی و سایر علوم در تمام کشور، دانش آموزان را در پروژههای گوناگون درگیر نمایند.
کارآفرینی میتواند و باید به ارتقای موقعیتهای اقتصادی کمک نماید. کارآفرینی میتواند بهعنوان عاملی برای ایجاد عدالت اجتماعی به کار رود. جولیان یانگ 29 ساله، فروشنده مواد مخدر به مدت 15 سال در زندان به سر میبرد، پشت میلههای زندان توسط یک مربی با واژه کارآفرینی آشنا شد، سالها بعد مرکز کارآفرینی مبتنی بر سازمان اوهاما را تأسیس و به زنان و افراد محروم برای ایجاد کسبوکار خود کمک کرد.
تنها غریزه نوظهورِ کارآفرینی جولیان بود که به یاری او در مسیر پرتلاطمِ مدرسه و زندان و نهایتاً مدیر کسبوکار شدن شتافت. در حال حاضر افراد جوانِ جامعه را که در ریسک گمراه شدن از مسیر اصلی زندگی هستند، کمک میکند. این برنامه کارآفرینی غیرانتفاعی زندان، زندانیان را با مربیان سطح بالا در راستای آموزشهای کارآفرینی آشنا مینماید.
در این گزارش نشان میدهد که میزان 10 درصدی عود و بازگشت این برنامه باعث ایجاد این باور شده است که درک کسبوکار باعث کاهش احتمال بازگشت زندانیان میشود.
از این گذشته، تاریخ نشان میدهد که کارآفرینی باعث ایجاد انگیزه در زنان، افراد محروم جامعه و مهاجرین برای خلق زندگی بهتر شده است. اخیراً، اقلیت جامعه صاحب 15 درصد کل کسبوکار آمریکا باارزش 591 میلیارد دلار عایدی شده است. زنان بهطور متوسط صاحب 40 درصد تمام کسبوکارهای موجود آمریکا باارزش 1.3 میلیارد دلار هستند.
مهاجرین نمونه بارز دیگری از این کارآفرینی کاربردی در جامعه هستند. با توجه به اینکه اعضای این قشر صاحب 18 درصد کسبوکار و تولید بیش از 775 میلیارد دلار عایدی برای کشور آمریکا هستند، فریدمن اظهار میکند که «کارآفرینان جوان باید خود را در موقعیت یک مهاجر قرار دهند، زیرا مهاجرین پارانویید و خوشبین هستند» به این معنی که باوجود بدبینی به محیط تازهوارد شده، امیدوار به آیندهای درخشان نیز هستند.
فریدمن به این نکته نیز اشاره میکند که «باوجوداینکه مهاجرین میدانند احتمال شکست در کسبوکار وجود دارد، ولی دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند؛ این دو نکته حائز اهمیت در کارآفرینی هستند».
ازآنجاییکه کارآفرینی باعث تقویت تواناییهای موردنیاز در کسبوکار میشوند، مزایای بسیاری را برای دانش آموزان در تمام سطوح اقتصادی و اجتماعی جامعه به ارمغان میآورد. بر اساس کتاب پاول تاف بانام "چگونه کودکان موفق میشوند: سختی، کنجکاوی و قدرت پنهان شخصیت"، دانشآموزانی که در مدارس خصوصی تحصیل میکنند، تغییردهنده و شگفتیساز دنیا نخواهند بود. دلیل اصلی این است که این مدارس به پدر و مادر ثروتمند این دانش آموزان "احتمال بالای شکستناپذیری و عدم ناکامی" را تضمین میدهند.
بهبیاندیگر، سابقه دولتمندی و رفاه، قدرت ریسک کودکان را سلب و اجازه اشتباه کردن و خطا را به آنها نمیدهد؛ که این مورد رکن اساسی برای پرورش ابتکار عمل در کودکان است. اگر دانش آموزان به دنبال تحصیل کارآفرینی هستند، بهتر است به تفکر خارج از چارچوب و خلاقانه ترغیب شوند. ناکامی و ایستادگی تجربیاتی الهامبخش برای خلاقیت، نوآوری و ابتکار دانش آموزان هستند.
دانشجویی بر این عقیده است که: «کارآفرینی غیرمتعارف است؛ ممکن است مناسب کلاسهای درس نباشد و در راستای کتابهای درسی عمل نکند، ولی اگر رونق یابد و موقعیت مناسب در اختیارش قرار گیرد، مهارتهای ریسکپذیری را تقویت و جلوهگر انسان خواهد بود».
ریچارد برانسون، مؤسس گروه تجاری ویرجین مثال بسیار خوبی است. برانسون اغلب یادآور این است که همیشه دانشآموز بدی در مدرسه بوده است. پیبادی بر این عقیده است که «کارآفرینان تمایلی به حضور در لیست دانشآموز برتر را ندارند؛ قابلیتهای گوناگون دیگری را دارا هستند و معمولاً در یک توانایی، درخشان نیستند. این افراد دارای توانایی تفکر وسیعی هستند که این اجازه را به آنها برای تکمیل تنوعی از وظایف ضروری برای شروع کسبوکار را میدهد».
بر اساس مطالعهای که در سال 2012 بر روی 11000 فارغالتحصیل رشته مدیریت بازرگانی مدرسه بیزینس وارتون دانشگاه پنسیلوانیا صورت گرفت، دلایل بیشتری برای آموزش کارآفرینی در مدارس از قبیل بهزیستی هیجانی و ارتقای اجتماعی وجود خواهد داشت. کارآفرینان احتمالاً در دیگر طبقهبندیهای کسبوکار با شادکامی دارای همبستگی بیشتری هستند.
پروفسور اسان مولیک، یکی از نویسندگان این پژوهش اظهار میکند که فارغالتحصیلانی که کسبوکار شخصی خود را آغاز میکنند به نسبت افرادی که خود را به دست سرنوشت میسپارند، بهطور معناداری شادکامی بیشتری دارند. تعجبآور نیست که مدارس بیزینسِ برجستهای از قبیل وارتون، کلمبیا و هاروارد به دنبال افزایش پیشنهادهای کارآفرینی خود هستند، به این صورت که تقاضای دانش آموزان برای این دورهها در حال افزایش است.
از این گذشته، بسیاری از دانشجویان رشته بیزینس رشته کارآفرینی اجتماعی را انتخاب میکنند. بر اساس گروه غیرانتفاعی بریج اسپن، بین سالهای 2003 و 2009، شمار دورههای سودمند برای جامعه در مدارس برتر بیزینس دنیا بهطور میانگین بیش از دو برابر شده است. متیو پیزنر، مؤسس آلترو هلپ، وبسایت ایجاد ارتباط بین داوطلبین موقعیتهای اجتماعی و کاربران سایت در این خصوص اظهار میکند که: «رشد فراوانی در کارهای بشردوستانه وجود داشته است».
خبرهای خوب بیشتری وجود دارد: آموزش کارآفرینی به لطف وجود افراد دورنگر و سازمانها، در حال باز کردن راه خود به مدارس است. برنامههای مشخصی در حال حاضر برای تشویق دانش آموزان برای شروع کسبوکار شخصی خود در همان دوران حضور در دبیرستان وجود دارد؛ و مدارس معینی در حال فعالیت با فرشتگان کسبوکار (سرمایهگذاران فرشته) برای کمک به دانش آموزان برای شروع استارتاپ خود هستند. تعداد افراد جسوری که در حال شروع کسبوکار خود هستند در حال افزایش است.
کارآفرینان جوان در حال اثرگذاری هستند. امیلی رالی، دانشجوی سال سوم دانشگاه فوردهام، مؤسس و رئیس هیئتمدیره "گروه دختران باهوش" که در این شرکت به دنبال نسل اثرگذار زنان صاحب قدرت، الهامبخش و متحد است. این شرکت با مجله الکترونیکی کار خود را آغاز کرد و در حال حاضر 12 شعبه مستقل در حوزههای خبرنامه تا کلاسهای مجازی و شبکهای از زنان حرفهای دارد.
مایا پِن، سخنران 13 ساله تِد، روسری و کلاههای بافتنی خود را بهصورت آنلاین میفروشد و درصدی از درآمد خود را به سازمانهای غیرانتفاعی اهدا میکند. اریک فینمن نابغهی 16 ساله، همیشه صحبتهای معلمی که به او میگفت تو باید ترک تحصیل کنی و در رستوران مکدونالد کارکنی را گوشزد میکند، او مؤسس برنامه آموزشی تصویری- گپِ بوتانجل و استارتاپ آموزش روز است که با شرکتهای مختلف با پتانسیل درونی در ارتباط است.
توسعه و موفقیتهایی اینچنینی در مدارس یادآور داستان همیشگی مدارس مبنی بر حفظ کردن، تکرار و اجرا است که دشمن خلاقیت و نوآوری است.
همانطور که آلبرت انیشتین گفت: «اگر همیشه در حال انجام کاری هستی که قبلاً انجام دادی، همیشه چیزی را به دست میآوری که همیشه داشتی».
منبع: www.entrepreneur.com
مترجم: مجید مظفری زاده