امروز در این مقاله به ویژگی‌های "اقتصاد دانش محور" اشاره شده و كارآفرین به عنوان نیروی محركه اصلی مورد توجه قرار می‌گیرد. در این نظام اقتصادی نوآوران، صاحبان فكر و ایده سرمایه‌های اصلی یك بنگاه اقتصادی و از عوامل اصلی توسعه پایدار محسوب می‌شوند. در این مقاله همچنین به نتایج حاصل از یك كارتحقیقاتی در رابطه با كارآفرینی در ایران و آثار اقتصادی و صنعتی آن اشاره شده و باتوجه به نتایج حاصله بر ضرورت توسعه و ترویج فرهنگ كارآفرینی تاكید می‌شود. در نهایت به منظور توسعه كارآفرینی در كشور پیشنهاداتی ارائه گردیده است.

Aenean vehicula vehicula aliquam. Aliquam lobortis cursus erat, in dictum neque suscipit id. In eget ante massa. Mauris ut mauris vel libero sagittis congue. ساختار اقتصادی دنیای امروز با گذشته به طور اساسی تفاوت دارد. شاخص‌های سخت افزاری و دارایی‌های مشهود كه دیروز در جایگاه یك بنگاه اقتصادی نقش تعیین كننده داشت جای خود را به نوآوری، ابداع، خلق محصولات جدید و دارایی‌های نرم افزاری داده است. اگر دیروز ثروتمندترین افراد دنیا آن‌هایی بودند كه منابع مالی بیشتری در اختیار داشتند نظیر راكفلرها، امروز ثروتمندترین مردم دنیا فردی دانش مدار و كارآفرین مانند بیل گیتس مدیر شركت مایكروسافت در آمریكاست. لذا توسعه اقتصادی دنیای امروز برپایه نوآوری وخلاقیت و استفاده از دانش استوار است. این اقتصاد را اقتصاد مبتنی بر دانش یا اقتصاد دانش محور می‌گویند. تولید علم و دانش، بهره گیری ازدانش و گسترش آن در سطح جامعه در تمام زمینه‌های اجتماعی توانمندی و قدرت ایجاد می‌نماید. كشورهایی كه بخش قابل ملاحظه ای از تولید علم و دانش را به خود اختصاص داده اند، از نظر صنعتی توسعه یافته و ازتوان اقتصادی و سیاسی بالایی برخوردارند. بدیهی است تولید علم و دانش جز از راه تحقیق حاصل نمی‌گردد.

رابطه سرمایه گذاری درامر تحقیقات وتولید علم و رابطه تولید علم با توان اقتصادی و سیاسی كشور‌ها یك رابطه مستقیم است. به كارگیری دانش و مدیریت در هر جامعه زیر بنای نوآوری و خلاقیت‌هاست. بنابراین لازمه رشد اقتصادی در دنیای امروز توسعه مراكز تولید دانش، فنّاوری و مهارت‌های فنی است كه مهمترین آن‌ها دانشگاه‌ها و مراكز تحقیقاتی هستند (1). دانشگاه‌ها و مراكز تحقیقاتی به عنوان ركن اساسی در توسعه همه جانبه كشور باید از هر نظر مورد حمایت قرار گیرند و محققان و اساتید باید از جایگاه ویژه ای برخوردار باشند تا با آسایش خیال قادر باشند نیروهای جوان و طالب علم كشور را اهل فكر و نظر، نوآور و خلاق پرورش دهند. در دنیای امروز بزرگترین سرمایه‌های یك بنگاه اقتصادی نیروهای اهل فكر، یادگیرنده و خلاق آن‌ها هستند و این نیروها كسی جز كارآفرینان نیستند.
كارآفرین كیست؟

اگر بپذیریم كه در قرن حاضر اقتصاد جهان و سرعت رشد اقتصادی بر پایه نوآوری استوار است باید بستر لازم را برای رشد كسانی كه ایده را به محصول، علم و دانش را به صنعت تبدیل می‌نمایند، فراهم سازیم. اینجاست كه نقش كارآفرین و نیاز به كارآفرین در جامعه مشخص می‌شود لذا می‌توان گفت: كارآفرین ارتباط دهنده دانش و علوم با صنعت و بازار است.

در قرن شانزدهم میلادی كارآفرینی برای اولین بار مورد توجه اقتصاد دانان قرار گرفت و تاكنون به نحوی كارآفرینی را در نظریه‌های اقتصادی خود تشریح نموده اند.(2) نظر به اهمیت موضوع و نقش كارآفرینی در اقتصاد ملی و جهانی، تولید ثروت و ایجاد اشتغال به تدریج نه تنها اقتصاد دانان بلكه صاحبنظران سایر رشته‌ها از جمله روانشناسان، جامعه شناسان و حتی تاریخ دانان، از زوایای مختلف موضوع را بررسی و به ارائه تعاریفی از كارآفرینی پرداختند. اما با تمام تفاوت‌ها در تعاریف تقریباً همگی بر نوآور بودن، تصمیم گیر بودن، متعهد بودن و مخاطره پذیر بودن كارآفرین اتفاق نظر دارند. تعاریف زیادی از واژه كارآفرینی به عمل آمده كه هر یك ابعادی از ویژگی‌های كارآفرینی را ارائه می‌دهد. اما شاخصه‌های كارآفرین به قدری زیاد است كه نمی‌توان تمام آن را در یك جمله یا عبارت خلاصه نمود.

كارآفرین، نوآور و خلاق، مخاطره پذیر و مسئولیت پذیر است. او هدف گرا، واقع گرا و رشدگراست. كارآفرین دارای عزم و اراده، اعتماد به نفس و استقلال طلب است. قدرت تخیل، دوراندیشی، خودجوشی، بصیرت، تفكر مثبت، توانمندی در ایجاد ارتباط از دیگر ویژگی‌های كارآفرینان است. كارآفرین به چالش‌ها پاسخ مثبت می‌دهد، با مشكلات و موانع برخوردی مثبت دارد و از دانش به خوبی بهره می‌گیرد. او تلاش می‌كند تا دانش تولید شده در مراكز تحقیقاتی را به دانش تولید محصول تبدیل نماید و محصولی قابل رقابت به بازار ارائه دهد. در یك نگاه كلی می‌توان كارآفرینی را به دو گروه اساسی تقسیم نمود. كارآفرینی فردی و كارآفرینی سازمانی. اگر نوآوری و ساخت محصولی جدید یا ارائه خدماتی نو با توجه به بازار، حاصل كار فرد باشد آن را كارآفرینی فردی و اگر حاصل تلاش یك تیم در سازمانی باشد آن را كارآفرینی سازمانی می‌نامند. جاذبة اصلی كارآفرینی چه در بعد فردی و چه در بعد سازمانی آن بی حد بودن نوآوری است. كارآفرینان با ویژگی خلاقیت، براساس فرصت‌ها در زمان‌های مناسب قادرند محصولی جدید یا خدماتی نو به بازار ارائه نمایند. نوآوری فرایندی است پایان ناپذیر، زیرا نمی‌توان برای تولید علم حد و مرزی قائل گردید. در اقتصاد مبتنی بر دانش، نوآوران و صاحبان فكر سرمایه‌های اصلی شركت‌های تولیدی و كارآفرین هستند. امروزه 70 تا 75 درصد سود در شركت‌های نرم افزاری و دارویی از طریق سرمایه‌های عقلانی كاركنان حاصل می‌گردد.(3) بسیاری از كارآفرینان فعالیت خود را در قالب ایجاد شركت‌های كوچك و متوسط 2SME)‌ها) شروع می‌نمایند. این شركت‌ها سهم به سزایی در توسعه صنایع پیشرفته 3 (HT) و ایجاد اشتغال داشته و نسبت به شركت‌های بزرگ از انعطاف پذیری بالایی برخوردارند. لذا بسیاری از دولت‌ها متقاعد شده اند كه باید بستر رشد را برای واحدهای كوچك و متوسط در قالب مراكزرشد، پارك‌های صنعتی و فنّاوری فراهم سازند و آن‌ها را تا مدت زمانی كه بتوانند به صورت یك شركت مستقل وارد بازار شوند حمایت كنند. در كشورهای جنوب شرقی آسیا %95 كل بنگاه‌های اقتصادی و صنعتی كشورهارا «SME‌ها»تشكیل داده و به عنوان ركن اساسی در اقتصاد و اشتغال كشورها تاثیر گذارند.